1 . خراب شدن
[فعل]

estropearse

/ˌestɾopeˈaɾse/
فعل بازتابی
[گذشته: me estropeé] [حال: me estropeo] [گذشته: me estropeé] [گذشته کامل: estropeado]

1 خراب شدن از کار افتادن

  • 1.El horno se estropeó y no pude hacer el pastel.
    1. فر خراب شد و من نتوانستم کیک درست کنم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان