خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازدید کردن
[فعل]
explorar
/ˌeksplɔɾˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: exploré]
[حال: exploro]
[گذشته: exploré]
[گذشته کامل: explorado]
صرف فعل
1
بازدید کردن
سیاحت کردن
1.Ir a pie a todas partes es la mejor manera de explorar la ciudad.
1. پیاده به همهجا رفتن بهترین راه برای بازدید کردن از شهر است.
کلمات نزدیک
estar en desacuerdo
estar de acuerdo
equitación
embalse
duna
fauna
flora
locura
lunático
maquinaria
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان