خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آب (میوه)
[اسم]
el exprimido
/ˌekspɾimˈiðo/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
آب (میوه)
1.Bebí un café y un exprimido de naranja.
1. من یک قهوه و یک آب پرتقال نوشیدم.
کلمات نزدیک
aromático
mora
propiedad
al vapor
queso rallado
empanado
trozo
pan rallado
harina integral
exprimir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان