خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در معرض نمایش
[صفت]
expuesto
/ekspwˈesto/
قابل مقایسه
[حالت مونث: expuesta]
[جمع مونث: expuestas]
[جمع مذکر: expuestos]
1
در معرض نمایش
1.No me gustó ninguno de los cuadros expuestos.
1. من از هیچکدام از نقاشیهای در معرض نمایش خوشم نیامد.
کلمات نزدیک
comerciante
precaución
consumidor
dar de sí
flojo
perjudicado
oferta
derivar
consumismo
compulsivo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان