خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارخانه
[اسم]
la fábrica
/fˈaβɾika/
قابل شمارش
مونث
[جمع: fábricas]
1
کارخانه
1.Si cierra la fábrica, cientos de personas se quedaran sin empleo.
1. اگر کارخانه بسته شود، صدها نفر بیکار میمانند.
کلمات نزدیک
granja
hospital
rascacielos
piso
casa
escuela
oficina de correos
ayuntamiento
almacén
iglesia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان