خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فیزیک
[اسم]
la física
/fˈisika/
غیرقابل شمارش
مونث
1
فیزیک
1.Mi primo está estudiando física en la universidad.
1. پسرعمویم دارد در دانشگاه فیزیک میخواند.
کلمات نزدیک
ciencias
historia
sala de lectura
semestre
ensayo
química
arte
inglés
latín
español
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان