خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کم داشتن
[فعل]
faltar
/faltˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: falté]
[حال: falto]
[گذشته: falté]
[گذشته کامل: faltado]
صرف فعل
1
کم داشتن
نداشتن، کمبود داشتن
1.No puedo terminar de montar el armario porque faltan tres tornillos.
1. نمیتوانم سرهم کردن کمد را تمام کنم، زیرا سه عدد پیچ کم دارد.
کلمات نزدیک
evitar
estropear
estar en paro
equipamiento
enseguida
ganar peso
gratuito
hinchazón
jarabe
leve
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان