1 . تب
[اسم]

la fiebre

/fjˈeβɾe/
قابل شمارش مونث
[جمع: fiebres]

1 تب

  • 1.Ayer salí temprano del trabajo porque tenía fiebre.
    1. دیروز زود از سر کار برگشتم، زیرا تب داشتم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان