خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تأمین بودجه
[اسم]
la financiación
/fˌinanθjaθjˈɔn/
غیرقابل شمارش
مونث
1
تأمین بودجه
سرمایهگذاری، بودجه
1.El estado canceló la financiación del festival.
1. دولت تأمین بودجه برای فستیوال را لغو کرد.
کلمات نزدیک
presupuesto
chapuza
reforma
reformado
cruzársele los cables
construcción
facilidades
al contado
instalación eléctrica
fontanería
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان