خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جلویی
[صفت]
frontal
/fɾɔntˈal/
غیرقابل مقایسه
[حالت مونث: frontal]
[جمع مونث: frontales]
[جمع مذکر: frontales]
1
جلویی
از جلو
1.Los airbags protegen al conductor en caso de un impacto frontal severo.
1. کیسههای هوا در حین وقوع ضربه شدید از جلو از راننده محافظت میکنند.
کلمات نزدیک
choque
postura
embarazada
agudo
hospitalizar
muscular
estado vegetativo
delirar
cardíaco
propagar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان