خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدیریت
[اسم]
la gestión
/xestjˈɔn/
غیرقابل شمارش
مونث
1
مدیریت
1.Estoy a cargo de la gestión de personal.
1. من مسئول مدیریت کارمندان هستم.
کلمات نزدیک
renta
deudor
inmueble
arrendamiento
habitar
protección
posesión
alternativa
adquirir
opción
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان