خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرخاندن
2 . پیچیدن
[فعل]
girar
/xiɾˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: giré]
[حال: giro]
[گذشته: giré]
[گذشته کامل: girado]
صرف فعل
1
چرخاندن
1.Tienes que girar la llave de manera suave.
1. باید کلید را بهآرامی بچرخانی.
2
پیچیدن
1.Gira a la derecha en el semáforo.
1. در چراغ راهنمایی به سمت راست بپیچید.
کلمات نزدیک
gastronomía
dar las gracias
cruzar
cruce
costar
hay que
ir
medio
mejor
necesitar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان