خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تختخواب را مرتب کردن
[عبارت]
hacer la cama
/aθˈɛɾ la kˈama/
1
تختخواب را مرتب کردن
1.Trato de hacer la cama todos los días antes de salir.
1. سعی میکنم که هر روز قبل از اینکه از خانه بیرون بروم، تختخوایم را مرتب کنم.
کلمات نزدیک
igualmente
que descanses
tanto gusto
encantado de conocerle
el gusto es mío
sacar al perro
preparar la cena
relajar
a diario
bronce
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان