خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرد
[اسم]
la harina
/aɾˈina/
غیرقابل شمارش
مونث
1
آرد
1.Necesitas dos tazas de harina para el pastel.
1. برای کیک به دو پیمانه آرد نیاز داری.
کلمات نزدیک
orégano
cilantro
eneldo
romero
albahaca
azúcar
arroz
pan
fideo
aceite
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان