خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بارانی
2 . ضدآب
3 . نفوذناپذیر
4 . بیتفاوت
[اسم]
el impermeable
/ˌimpɛɾmeˈaβle/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: impermeables]
1
بارانی
1.Está lloviendo; ponte el impermeable.
1. دارد باران میبارد؛ بارانیات را بپوش.
[صفت]
impermeable
/ˌimpɛɾmeˈaβle/
قابل مقایسه
[حالت مونث: impermeable]
[جمع مونث: impermeables]
[جمع مذکر: impermeables]
2
ضدآب
1.Necesito una mochila que sea impermeable y ligera.
1. من یک کولهپشتی میخواهم که ضدآب و سبک باشد.
3
نفوذناپذیر
مقاوم، نشتناپذیر
specialized
1.El suelo está hecho de un material impermeable.
1. کف (زمین) از یک ماده مقاوم ساخته شدهاست.
4
بیتفاوت
مقاوم
1.Es impermeable al sufrimiento ajeno.
1. او در مقابل عذاب دیگران بیتفاوت است.
کلمات نزدیک
blazer
cárdigan
albornoz
pañal
jersey
vestido de noche
traje de esquí
traje espacial
sujetador
tanga
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان