خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چاپ کردن
[فعل]
imprimir
/ˌimpɾimˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: imprimí]
[حال: imprimo]
[گذشته: imprimí]
[گذشته کامل: imprimido,impreso]
صرف فعل
1
چاپ کردن
پرینت کردن
1.La impresora no me deja imprimir porque le falta tinta.
1. پرینتر نمیگذارد پرینت بگیرم، زیرا جوهرش تمام شدهاست.
کلمات نزدیک
fotografiar
digital
foso
enfocar
copia
jaula
mamífero
objetivo
pacífico
peligro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان