خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خبرنگار
[اسم]
el informador
/ˌimfɔɾmaðˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: informadores]
1
خبرنگار
گزارشگر
1.Según los informadores, hubo 13 heridos.
1. طبق گفته گزارشگرها سیزده نفر زخمی شده بودند.
کلمات نزدیک
foco
zoom
spot
triunfo
superventas
carta al director
campeón
circuito
final
impedir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان