خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درآمد
[اسم]
el ingreso
/iŋɡɾˈeso/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: ingresos]
1
درآمد
1.Gracias a mi ascenso, mis ingresos anuales han sido mayores este año.
1. بهخاطر ترفیع درآمد امسال من بیشتر شده بود.
کلمات نزدیک
inquilino
mercado inmobiliario
difundido
modalidad
inspección
comprador
trámite
desahucio
arrendador
moroso
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان