خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مستأجر
[اسم]
el inquilino
/ˌinkilˈino/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: inquilinos]
[مونث: inquilina]
1
مستأجر
اجارهنشین
1.El inquilino anterior dañó la alfombra y perdió su depósito.
1. مستأجر قبلی فرش را خراب کرد و پول پیشش را از دست داد.
کلمات نزدیک
mercado inmobiliario
difundido
modalidad
inspección
dar de alta
ingreso
comprador
trámite
desahucio
arrendador
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان