خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحقیق
[اسم]
la investigación
/ˌimbestˌiɣaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: investigaciones]
1
تحقیق
پژوهش
1.Se ha realizado una investigación sobre la relación entre los perros y los niños.
1. تحقیقی درمورد رابطه میان سگها و بچهها انجام شدهاست.
کلمات نزدیک
tesis
grado
diploma
doctorado
máster
escuela de negocios
punto final
signo de interrogación
signo de exclamación
espacio
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان