خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دعوت
[اسم]
la invitación
/ˌimbitaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: invitaciones]
1
دعوت
دعوتنامه
1.Te agradezco la invitación, pero lamentablemente, ese día no puedo.
1. از دعوتت ممنون، اما متأسفانه آن روز نمیتوانم.
کلمات نزدیک
tradicional
típico
fiesta de disfraces
envolver
brindis
invitar
misa
obsequio
viaje de novios
agua oxigenada
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان