خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رفتن
2 . از جایی رفتن
[فعل]
ir
/ˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: fui]
[حال: voy]
[گذشته: fui]
[گذشته کامل: ido]
صرف فعل
1
رفتن
1.Ayer Ana y yo fuimos al cine.
1. دیروز "آنا" و من به سینما رفتیم.
2
از جایی رفتن
رفتن
(irse)
1.El alumno se fue de la biblioteca muy tarde.
1. دانشآموز خیلی دیر از کتابخانه رفت.
کلمات نزدیک
hay que
girar
gastronomía
dar las gracias
cruzar
medio
mejor
necesitar
parada
peor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان