خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کالباس
[اسم]
el jamón
/xamˈɔn/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
کالباس
1.Me comí un sándwich de jamón en la escuela en el almuerzo.
1. من در ساعت ناهار در مدرسه ساندویچ کالباس خوردم.
کلمات نزدیک
tocino
salchicha
bistec
pescado
carne
cordero
carne de res
salami
carne de caza
ternera
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان