خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازیهای المپیک
[اسم]
el juegos olímpicos
/xwˈeɣos olˈimpikos/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
بازیهای المپیک
مسابقات المپیک
1.El nadador ganó una medalla de oro en los Juegos Olímpicos.
1. (این) شناگر در بازیهای المپیک مدال طلا گرفت.
کلمات نزدیک
lesionar
liga
campeonato
entretenido
paciencia
victoria
carrera de vallas
lanzamiento de peso
certamen
disputar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان