خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مداد
[اسم]
el lápiz
/lˈapiθ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: lápices]
1
مداد
1.Me gusta cómo huelen los lápices recién afilados.
1. من از بوی مدادی که تازه تراشیدهشده خوشم میآید.
کلمات نزدیک
pluma
geometría
política
filosofía
economía
goma de borrar
tijeras
regla
perforadora
clip de papel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان