خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زبان
[اسم]
la lengua
/lˈɛŋɡwa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: lenguas]
1
زبان
1.El doctor me pidió que abriera la boca y sacara la lengua.
1. پزشک از من خواست که دهانم را باز کنم و زبانم را بیرون بیاورم.
کلمات نزدیک
peca
arruga
hoyuelo
barbilla
mejilla
fosa nasal
sien
cabeza
brazo
mano
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان