[اسم]

el brazo

/bɾˈaθo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: brazos]

1 بازو

  • 1.Aunque perdió un brazo en la guerra, sigue entrenando.
    1. با اینکه او یکی از بازوهایش را در جنگ از دست داد، هنوز هم به تمرین ادامه می‌دهد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان