Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . شکم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el vientre
/bjˈɛntɾe/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: vientre]
1
شکم
1.Me duele el vientre de comer tantas galletas.
1. شکمم بهخاطر خوردن زیاد شیرینی درد میکند.
کلمات نزدیک
pie
rodilla
pierna
mano
brazo
ombligo
mama
pecho
codo
pezón
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان