[اسم]

el pie

/pjˈe/
قابل شمارش مذکر
[جمع: pies]

1 پا (از انگشت‌ها تا مچ)

  • 1.Me hice un esguince en el pie derecho mientras jugaba fútbol.
    1. وقتی که فوتبال بازی می‌کردم، پای راستم پیچ خورد.

2 پا فوت (واحد اندازه‌گیری)

  • 1.Hay más o menos 30 centímetros en un pie.
    1. یک پا حدوداً سی سانتی‌متر است.

3 پایه

  • 1.Siempre tropiezo con el pie de la lámpara.
    1. همیشه پایم به پایه آباژور گیر می‌کند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان