خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پوشیدن
2 . برق زدن
[فعل]
lucir
/luθˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: lucí]
[حال: luzco]
[گذشته: lucí]
[گذشته کامل: lucido]
صرف فعل
1
پوشیدن
1.El director fue visto luciendo un impresionante blazer color morado.
1. کارگردان یک کت بسیار زیبای بنفشرنگ پوشیده بود.
2
برق زدن
درخشیدن
1.Las estrellas lucen más en el bosque que en la ciudad.
1. ستارهها در جنگل بیشتر میدرخشند تا در شهر.
کلمات نزدیک
lotería
locutor
lanzar
imborrable
horóscopo
mecha
ovni
paranormal
paródico
portada
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان