خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلانشهر
[اسم]
la metrópoli
/metɾˈɔpoli/
قابل شمارش
مونث
[جمع: metrópolis]
1
کلانشهر
مادرشهر، شهر بزرگ
1.Uno de los principales problemas de nuestra gran metrópolis es la contaminación ambiental.
1. یکی از اصلیترین مشکلات کلانشهر بزرگ ما آلودگی محیط زیست است.
کلمات نزدیک
capital
país
provincia
territorio
distrito
distrito financiero
distrito industrial
paciente
visitante
operación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان