خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تکگویی کردن
[فعل]
monologar
/mˌonoloɣˈaɾ/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: monologué]
[حال: monologo]
[گذشته: monologué]
[گذشته کامل: monologado]
صرف فعل
1
تکگویی کردن
مونولوگ گفتن
1.El personaje se queda solo en escena y se pone a monologar.
1. کاراکتر روی صحنه تنها است و شروع به مونولوگ گفتن میکند.
کلمات نزدیک
editar
interpretación
relatar
describir
narración
actuación
escenificación
dialogar
crear
rimar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان