خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرگومیر
[اسم]
la mortalidad
/mˌɔɾtaliðˈad/
قابل شمارش
مونث
[جمع: mortalidades]
1
مرگومیر
1.La mortalidad infantil en países desarrollados es muy baja.
1. مرگومیر نوزادان در کشورهای پیشرفته بسیار پایین است.
کلمات نزدیک
mismo
mejorar
máximo
igualar
índice
mucho gusto
no obstante
obviamente
optar
pauta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان