Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . بهتر کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
mejorar
/mˌexɔɾˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: mejoré]
[حال: mejoro]
[گذشته: mejoré]
[گذشته کامل: mejorado]
صرف فعل
1
بهتر کردن
بهبود بخشیدن
1.Creo que he mejorado mucho mi rendimiento en el trabajo.
1. فکر میکنم که عملکرد کاریام را بسیار بهتر کردهام.
کلمات نزدیک
máximo
igualar
índice
identificar
favorito
mismo
mortalidad
mucho gusto
no obstante
obviamente
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان