[فعل]

identificarse

/ˌiðɛntˌifikˈaɾse/
فعل بی قاعده فعل بازتابی
[گذشته: me identifiqué] [حال: me identifico] [گذشته: me identifiqué] [گذشته کامل: identificado]

1 خود را معرفی کردن

  • 1."¡Detente e identifícate!", gritó el guardia.
    1. نگهبان داد زد: «همانجا بایست و خودت را معرفی کن!»

2 تشخیص دادن شناسایی کردن (identificar)

  • 1.La víctima no identificó a ninguno de los sospechosos en la rueda de reconocimiento.
    1. قربانی در صف تشخصی هویت هیچ‌کدام از مظنونین را شناسایی نکرد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان