Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . خود را معرفی کردن
2 . تشخیص دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
identificarse
/ˌiðɛntˌifikˈaɾse/
فعل بی قاعده
فعل بازتابی
[گذشته: me identifiqué]
[حال: me identifico]
[گذشته: me identifiqué]
[گذشته کامل: identificado]
صرف فعل
1
خود را معرفی کردن
1."¡Detente e identifícate!", gritó el guardia.
1. نگهبان داد زد: «همانجا بایست و خودت را معرفی کن!»
2
تشخیص دادن
شناسایی کردن
(identificar)
1.La víctima no identificó a ninguno de los sospechosos en la rueda de reconocimiento.
1. قربانی در صف تشخصی هویت هیچکدام از مظنونین را شناسایی نکرد.
کلمات نزدیک
favorito
exquisito
estar en contra
en la vida
encontrar
índice
igualar
máximo
mejorar
mismo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان