خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اسکوتر
2 . موتورسیکلت
[اسم]
la moto
/mˈoto/
قابل شمارش
مونث
[جمع: motos]
1
اسکوتر
(نوعی موتور)
1.Voy por la ciudad en mi moto y uso mi carro para viajar distancias más grandes.
1. من در شهر با اسکوترم میچرخم و از اتومبیلم برای مسافتهای طولانیتر استفاده میکنم.
2
موتورسیکلت
(el moto)
1.Se fueron en moto desde Nueva Escocia hasta Nicaragua.
1. آنها با موتورسیکلت از "نوا اسکوشیا" تا نیکاراگوئه رفتند.
کلمات نزدیک
motocicleta
limusina
teleférico
moto de nieve
camión
tándem
bicicleta de carreras
globo aerostático
caravana
remolque
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان