خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جریمه
[اسم]
la multa
/mˈulta/
قابل شمارش
مونث
[جمع: multas]
1
جریمه
غرامت
1.Me pusieron una multa por conducir sin licencia.
1. من برای رانندگیکردن بدون گواهینامه جریمه شدم.
کلمات نزدیک
prostituto
ley
base de datos
señal
redes sociales
prisión
tribunal
jurado
testigo
acusado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان