خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اصلاً
2 . هیچچیز
3 . هیچکدام
[قید]
nada
/nˈaða/
غیرقابل مقایسه
1
اصلاً
1.Personalmente, no lo aguanto nada; su voz molesta.
1. من شخصاً اصلاً نمیتوانم او را تحمل کنم؛ صدایش اعصابخوردکن است.
[ضمیر]
nada
/nˈaða/
2
هیچچیز
هیچ
1.No hay nada en la nevera.
1. هیچچیز در یخچال نیست.
2.No sabemos nada de él.
2. ما هیچچیز درمورد او نمیدانیم.
3
هیچکدام
1.Nada de esto me sorprende.
1. هیچکدام از اینها من را متعجب نمیکند.
کلمات نزدیک
metódico
merienda
interesar
informe
importar
ocio
odiar
película
refresco
remedio
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان