خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نت
2 . یادداشت
3 . نمره
4 . اطلاعیه
[اسم]
la nota
/nˈota/
قابل شمارش
مونث
[جمع: notas]
1
نت
1.Esa nota es demasiado alta para mí.
1. این نت برای من زیادی زیر است.
2
یادداشت
1.Dejó una nota en el refrigerador para no olvidarse de comprar pan.
1. او یک یادداشت روی یخچال گذاشت تا یادش نرود که نان بخرد.
3
نمره
1.Podrías sacar mejores notas si te esforzaras más.
1. اگر بیشتر تلاش کنی، میتوانی نمرات بهتری بگیری.
4
اطلاعیه
بیانیه
1.El alcalde publicó una nota en el periódico local explicando el motivo de su dimisión.
1. شهردار بیانیهای در روزنامه محلی منتشر کرد و دلیل استعفایش را توضیح داد.
کلمات نزدیک
melodía
letra
reggae
rap
heavy metal
clave
sinfonía
teatro
escenario
audiencia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان