خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گردو
2 . آجیل
[اسم]
la nuez
/nwˈeθ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: nueces]
1
گردو
1.Le puso nueces a los cereales.
1. او کمی گردو به غلات صبحانهاش اضافه کرد.
2
آجیل
1.No me gustan los brownies con nueces.
1. من آن براونیهایی که آجیل دارند را دوست ندارم.
کلمات نزدیک
avellana
maní
anacardo
pistacho
mango
almendra
coco
dátil
higo
pasa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان