1 . لنز (دوربین) 2 . بی‌طرفانه
[اسم]

el objetivo

/ˌɔβxetˈiβo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: objetivos]

1 لنز (دوربین)

  • 1.Te recomiendo este paño para limpiar el objetivo de tu cámara.
    1. من این پارچه را برای تمیزکردن لنز دوربینت پیشنهاد می‌کنم.
[صفت]

objetivo

/ˌɔβxetˈiβo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: objetiva] [جمع مونث: objetivas] [جمع مذکر: objetivos]

2 بی‌طرفانه بی‌غرض

  • 1.Las personas seleccionadas para ser jueces tienen que ser lo más objetivas posible.
    1. افرادی که به‌عنوان قاضی انتخاب می‌شوند باید تا حد ممکن بی‌غرض باشند.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان