خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فکر کردن
[فعل]
opinar
/ˌopinˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: opiné]
[حال: opino]
[گذشته: opiné]
[گذشته کامل: opinado]
صرف فعل
1
فکر کردن
معتقد بودن، نظر (بهخصوصی) داشتن
1.Opino que es hora de hacer algo por el planeta.
1. فکر میکنم که زمان آن است که برای سیاره (زمین) کاری انجام دهیم.
کلمات نزدیک
reservado
prudente
pesimista
ordenado
optimista
bajito
bigote
llevar bigote
llevar barba
húmedo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان