خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ارتوپدی
[اسم]
la ortopedia
/ˌɔɾtopˈeðja/
غیرقابل شمارش
مونث
1
ارتوپدی
استخوانپزشکی، ارتاپزشکی
1.El médico que me sugirió utilizar una prótesis está especializado en ortopedia.
1. دکتری که به من توصیه کرد که از پروتز استفاده کنم، متخصص ارتوپدی است.
کلمات نزدیک
cardiología
emergencia
conmoción cerebral
sutura
descarga eléctrica
ginecología
radiología
dermatología
pediatría
psiquiatría
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان