خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جوان بدرفتار
[اسم]
el patán
/patˈan/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: patanes]
1
جوان بدرفتار
جوان بیادب
informal
1.La fiesta estaba llena de patanes borrachos y decidí irme.
1. مهمانی پر از جوانهای بیادب مست بود و من تصمیم گرفتم که آنجا را ترک کنم.
کلمات نزدیک
ilusionado
constante
temperamento
apoyo
curiosidad
jabato
caballero
emoción
consecuencia
ira
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان