خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عابرپیاده
[اسم]
el peatón
/pˌeatˈɔn/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: peatones]
[مونث: peatona]
1
عابرپیاده
1.Un peatón fue atropellado por un coche mientras caminaba en el paso de cebra.
1. وقتی که یک عابرپیاده داشت در پیادهرو راه میرفت، یک اتومبیل او را زیر گرفت.
کلمات نزدیک
estación de metro
quiosco de periódicos
cafetería
empleado público
técnico
panadería
edificio de oficinas
tienda por departamentos
grandes almacenes
deporte
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان