خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صورتحساب را خواستن (در رستوران)
[عبارت]
pedir la cuenta
/peðˈiɾ la kwˈɛnta/
1
صورتحساب را خواستن (در رستوران)
درخواست صورتحساب کردن
1.El mozo tardó media hora en venir a la mesa después de que pedimos la cuenta.
1. بعد از اینکه صورتحساب را خواستیم، نیم ساعت طول کشید تا پیشخدمت به میز ما برگردد.
کلمات نزدیک
menestra
ingrediente
infusión
huevo frito
dejar propina
pincho de tortilla
plato del día
primer plato
segundo plato
tomar nota
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان