خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پانسیون
2 . محل سکونت
[اسم]
la pensión
/pɛnsjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: pensiones]
1
پانسیون
مسافرخانه
1.No quedan habitaciones libres en ninguna pensión.
1. هیچ اتاق خالی در هیچ مسافرخانهای نماندهاست.
2
محل سکونت
جا
1.Busco pensión para mí y mi hija de 10 años.
1. من برای خودم و دختر دهسالهام بهدنبال جا میگردم.
کلمات نزدیک
parapente
nevera portátil
ir de vacaciones
globo
escala
turismo cultural
turismo de aventura
turismo de negocios
turismo rural
turista
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان