خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجازه
[اسم]
el permiso
/pɛɾmˈiso/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
اجازه
1.Tengo permiso para irme antes.
1. من اجازه دارم که زودتر بروم.
کلمات نزدیک
institución
antiguo
autostop
salir de copas
manzanilla
favor
salvar
en público
pescar
pisar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان