خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقاش
[اسم]
el pintor
/pintˈɔɾ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: pintores]
[مونث: pintora]
1
نقاش
1.La pintora dibujó un retrato de sus hijos.
1. نقاش پرترهای از فرزندانش کشید.
کلمات نزدیک
proteger
vender
pizzería
oficina de empleo
ganar dinero
computadora
fotocopia
ordenador
rotulador
perder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان