خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اتو
2 . ماهیتابه تخت
[اسم]
la plancha
/plˈantʃa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: planchas]
1
اتو
1.Aquí podemos comprar planchas eléctricas a precios bajos.
1. اینجا میتوانیم اتوهای برقی را با قیمت پایین بخریم.
2
ماهیتابه تخت
ماهیتابه صاف
1.La plancha nueva no necesita aceite para hacer la carne.
1. ماهیتابه جدید برای درست کردن گوشت به روغن احتیاج ندارد.
کلمات نزدیک
batidora
hervidor
lavavajillas
campana
estufa
tostadora
secador de pelo
tabla de planchar
aspiradora
cafetera
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان